نهم ربیع ، جهالت ها و خسارت ها

(باز نشر دوباره ی یک مطلب )

    نهم ربیع

دربین شهرها و مناطق مختلف ، خطر انحراف به طور معمول بیشتر در کمین افراد مذهبی و شهرهایی ست که علایق مذهبی در آنها پررنگ تر است چرا که خواست عمومی مردم زندگی بر اساس باورهای دینی و نزدیک شدن هرچه بیشتر به رضایت خداوند و معصومین علیهم السلام است در این میان افراد و تفکرات منحرف و سودجو می توانند با فریفتن عوام و عرضه ی تفکر و الگوی نادرست خود به شکلی زیبا و در ظاهری مزین به مضامین مذهبی ، قشرهایی از مردم را ـ که از پایه های اعتقادی مستحکمی برخوردار نیستند ـ به سمت خود جذب کنند و این قربانیان ، با رضایت خود و با چشمان بسته ، دست در دست شیاطین مسلمان نما می نهند  بی آنکه بدانند با گام نهادن در این مسیر ، هر روز بیشتر از قبل از اسلام راستین و ناب فاصله می گیرند و این بهترین شیوه برای منحرف کردن افراد و به راه انداختن آنان در مسیر دلخواه است یعنی طوری عمل کنی که فرد در خیالش خود را ملتزم و معتقد به هدفی بداند و از منکرین و معاندین با آن هدف بیزار باشد در حالی که در واقعیت در مسیر عکس آن هدف و همسو با همان منکرین قدم بر می دارد والبته هستند افرادی که ناخواسته میدان دار زمین دشمن شده اند و به واسطه ی غفلت و جهل ، نقش واسطه های میانی را در رابطه ی این شیاطین انسی و عوام بر دوش می کشند . افرادی که بعضا نقش پررنگی در تبلیغ دین دارند و در میان مردم به چهره هایی قابل اعتماد و شناخته شده شهرت دارند .

این چند سطر مقدمه ی مختصری ست بر آنچه که نوشتن درباره اش مدتی ست سخت ذهنم را مشغول کرده : نهم ربیع ، عیدالزهرا (س) و تمام اتفاقات ریز و درشت و زشت و ناپسندی که تحت این عنوان در گوشه و کنار شهر ما ـمشهدـ رخ می دهد . مجالسی که بعضی هایشان را حتی نمی توانی برای کسی توصیف کنی ! از رفع قلم ! تا بر تن کردن کردن لباس زنانه توسط مردان ! و دهها عمل خلاف شرع و اخلاق دیگر...

مطالعه مفصل در رابطه با ریشه ی پیدایش این به ظاهر عید و اعمال ناشایستش را به خوانندگان عزیز واگذار می کنم اما سهم کوچک من در این میان ، شاید معرفی کتابی باشد که در پاسخ دادن به بسیاری از مجهولات راهگشاست . کتابی از جناب آقای مهدی مسائلی با عنوان : نهم ربیع جهالت ها  خسارت ها . امید که تک تک گفتار و کردارمان لبخندی از رضایت را بر چهره ی پاک مولا وسرورمان حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف بنشاند

بخشی از این کتاب، برگرفته  از وبلاگ یادداشتهای من جناب آقای مسائلی ، نویسنده ی کتاب : نهم ربیع ، جهالت ها  خسارت ها

این‌ که ما ظالمان به حق اهل‌بیت، علیهم‌السلام، را مستحق لعن می‌دانیم و در زیارت عاشورا به لعن آن‌ها می‌پردازیم، جای تردیدی در آن نیست، خود اهل سنت هم مایلند، ظالمان به اهل‌بیت، علیهم‌السلام، را لعنت کنند، اما این‌ که مراسمی خاص پیرامون این موضوع تشکیل شود و با تصریح به نام افرادی آن‌ها را مخاطب لعن خویش قرار دهیم، باز هم خودْفریبی است که ما را در دامان دشمنانِ اسلام می‌اندازد؛ چون بخش عمده ثمره برگزاری این مراسم اعلام عمومیِ آن، برای تبلیغات هدفمند است، به گونه‌ای که حتی اگر خود مراسم در خفا برگزار شود، خبر آن، اثر خود را خواهد گذاشت.  به هر حال در دنیای امروز که کار غیرشرعی هم در موبایل‌ها می‌چرخد، این کارها جای خود دارد، ده‌ها سایت وهابی در حال حاضر مشغول اشاعه این فیلم‌ها هستند، و برگزار کنندگان این مراسم در قبال تخریب وجهه آل بیت و رسالت رسول الله، صلی الله علیه و آ له، و جلوگیری از پیشرفت آن مسئولند. متأسفانه امروز این تصاویر و فیلم‌ها دست‌آویزهائی برای دور نگاه داشتن ملت‌های سنی از حقیقت رسالت رسول الله، صلی‌الله علیه و آ له، است؛ این تصاویر دست‌آویزهائی است برای قتل شیعیان عراق، پاکستان و...، یک استشهادی وهابی با این تصاویر روزانه ده‌ها شیعه می‌کشد،خود را فریب ندهیم، ما در مقابل اعمال خود مسئولیم و بی‌تفاوتی نسبت به اثرات این مراسم، قطعا عقاب اخروی خواهد داشت. چنان‌چه حضرت امام باقر، علیه‌السلام، مى‌فرمایند: بنده خدا روز قیامت محشور شود و (با این‌ که در دنیا) دستش به خونى آلوده نشده (و خونى نریخته) به اندازه یک حجامت یا بیشتر خون به او بدهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان کس؟ عرض می‌کند: پروردگارا تو خود می‌دانی که همانا جان مرا گرفتى (و در آن حال) من خون کسى را نریخته بودم (و هیچ خونى به گردنم نبود؟) خداوند فرماید: آرى تو از فلانى روایتى چنین و چنان شنیدى و به ضرر او بازگو کردى، پس زبان به زبان به فلان جبار(و ستمکار) رسید و بدان روایت او را کشت، و این بهره‌ی تو از خون اوست. (اصول کافی، شیخ کلینی،  ج4، ص77)

در اینجا نمونه‌ای دیگر حوادث ناگوار که از بی‌موالاتی و بی‌بصیرتی بعضی رقم می‌خورد را بخوانید:

حضرت آیت الله العظمی مظاهری در نقل خاطره‌ای از استادشان آیت الله مرعشی نجفی می‌فرمایند:

«خدا رحمتش‌ کند، درجاتش‌ عالیست، عالی‌تر کند، مرحوم‌ آیت‌ الله مرعشی، من‌ مکاسب‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، هم‌ کفایه‌ خواندم، هم‌ مکاسب... ایشان‌ بنایشان‌ این‌ بود برای‌ این‌که‌ خسته‌ نشوند، یک‌ قصه‌ای‌ گاهی‌ اوقات‌ یا خیلی‌ از اوقات‌ در میان‌ درس‌ برای‌ شاگردها می‌گفتند، و یکی‌ از قصه‌هایشان‌ این‌ بود که‌ می‌گفتند:

 پدر من‌ از علمای‌ نجف‌ بوده‌ یک‌ شاگرد سنی‌ داشت، این‌ بالاخره‌ می‌خواست‌ برود کردستان‌ و کرمانشاه، این‌ با پدر من‌ خداحافظی‌ کرده‌ علاقه‌ به‌ پدر من‌ داشت، رفت، پدر من‌ آمد ایران‌ و رفت‌ مشهد، و این‌ عالم‌ جلیل‌القدر گفته‌ بود در برگشت‌ قافله‌ ما غروب‌ رسید کرمانشاه، من‌ خیلی‌ وحشت‌ کردم‌ که‌ حالا چه‌ می‌شود، آن‌ وقت‌ وضع‌ کرمانشاه‌ وضع‌ کردستان‌ روی‌ قاعده‌ شیعه‌ و سنی‌گری‌ خیلی‌ بد بود، می‌گوید دیدم‌ ناگهان‌ اتفاقی‌ آن‌ شاگرد من‌ پیدا شد، خیلی‌ با من‌ گرم‌ گرفت‌ و بالاخره‌ با زور و رودربایستی‌ من‌ را برد خانه‌ خیلی‌ هم‌ خدمت‌ کرد به‌ من، بعد آخر شب‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا ما یک‌ جلسه‌ای‌ داریم‌ شما بیاید برویم‌ توی‌ این‌ جلسه، گفتم‌ می‌آیم، می‌گوید مرا بردند توی‌ آن‌ جلسه، مرحوم‌ آقا نجفی‌ گفتند، پدرم‌ می‌گفتند وقتی‌ نشستم‌ توی‌ جلسه، دیدم‌ این‌ سبیل‌ گُنده‌ها، سبیل‌ کشیده‌ها دارند می‌آیند، تعجب‌ کردم، چه‌ خبر است، یک‌ وقت‌ مَنقَلی‌ پر از آتش‌ که‌ آتش‌ زغالی‌ که‌ اَلُو  داشت، این‌را هم‌ آوردند، یک‌ مجمع‌ را هم‌ آوردند گذاشتند روی‌ این‌ آتش‌ها، روی‌ این‌ منقل‌ می‌گوید من‌ تعجب‌ کردم، ترس‌ هم‌ من‌را گرفته‌ بود که‌ این‌ها چه‌ کار می‌خواهند بکنند، یک‌وقت‌ دیدم‌ یک‌ جوانی‌ زیر غُل‌ و زنجیر، آقای‌ نجفی‌ می‌گفتند پدر من‌ گفتند چون‌ من‌ همدانی‌ها را می‌شناختم‌ این‌ قیافه، قیافه‌ همدانی‌ بود، بالاخره‌ آوردندش‌ زیر غُل‌ و زنجیر، یک‌ سفره‌ چرمی‌ هم‌ پَهْن‌ کردند، او را نشاندند روی‌ سفره‌ چرمی‌ و یک‌ کسی‌ با یک‌ ضربت‌ گردن‌ آن‌را زد، آن‌ مجمع‌ که‌ داغ‌ بود گذاشتند روی‌ گردن‌ این‌که‌ خون‌ بیرون‌ نیاید، غُل‌ و زنجیرها را هم‌ باز کردند این‌ هی‌ دست‌ و پا می‌زد این‌ها هم‌ قاه‌ قاه‌ می‌خندیدند، گفت‌ من‌ غش‌ کردم‌.

 بالاخره‌ قضیه‌ تمام‌ شد و من‌ در حال‌ غش‌ بودم، کم‌کم‌ مَرا به‌ هوش‌ آوردند اما آن‌ موقعی‌ که‌ نزدیک‌ بود به‌ هوش‌ بیایم‌ می‌دیدم‌ با هم‌ زمزمه‌ دارند، این‌ شیعه‌ است‌ این‌را هم‌ بیایید دومی‌اش‌ باشد، آن‌ طلبه‌ می‌گفت:‌ نه‌ بابا من‌ درس‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، این‌ از آن‌ سنی‌های‌ داغ‌ است‌ معلم‌ من‌ بوده، بالاخره‌ من‌ را نجات‌ داد، آمدیم‌ خانه، وقتی‌ من‌ حال‌ آمدم، این‌ طلبه‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا من‌ سنی‌ هستم، اما مُرید شما هستم، می‌دانید شما را خیلی‌ دوست‌ دارم، نمی‌خواستم‌ ناراحتتان‌ کنم، اما بُردم‌ آن‌جا یک‌ پیام‌ بدهید به‌ علمای‌ نجف‌ و پیام‌ این، که‌ شما عُمَرکُشون‌ کنید ما هم‌ این‌جور می‌کنیم،‌ ما رسم‌مان‌ است‌ یک‌ شیعه‌ را یک‌ جایی‌ پیدا می‌کنیم‌ زندانی‌اش‌ می‌کنیم‌ غُل‌ و زنجیر می‌کنیم‌ تا شب‌ چهارشنبه، شب‌ چهارشنبه‌ همه‌ ما جمع‌ می‌شویم‌ برای‌ رضایت‌ خدا، قربة الی‌ الله این‌را می‌آوریم‌ و این‌ بلا را به‌ سرش‌ می‌آوریم‌ که‌ تو دیدی.»

پس ما نیز اندکی مراقب گفتار و رفتار خود باشیم تا خدای نکرده شریک این جانیان در کشتار بندگان خدا نباشیم.

نهم ربیع ، جهالت ها  خسارت ها

                                  نهم ربیع

دربین شهرها و مناطق مختلف ، خطر انحراف به طور معمول بیشتر در کمین افراد مذهبی و شهرهایی ست که علایق مذهبی در آنها پررنگ تر است چرا که خواست عمومی مردم زندگی بر اساس باورهای دینی و نزدیک شدن هرچه بیشتر به رضایت خداوند و معصومین علیهم السلام است در این میان افراد و تفکرات منحرف و سودجو می توانند با فریفتن عوام و عرضه ی تفکر و الگوی نادرست خود به شکلی زیبا و در ظاهری مزین به مضامین مذهبی ، قشرهایی از مردم را ـ که از پایه های اعتقادی مستحکمی برخوردار نیستند ـ به سمت خود جذب کنند و این قربانیان ، با رضایت خود و با چشمان بسته ، دست در دست شیاطین مسلمان نما می نهند  بی آنکه بدانند با گام نهادن در این مسیر ، هر روز بیشتر از قبل از اسلام راستین و ناب فاصله می گیرند و این بهترین شیوه برای منحرف کردن افراد و به راه انداختن آنان در مسیر دلخواه است یعنی طوری عمل کنی که فرد در خیالش خود را ملتزم و معتقد به هدفی بداند و از منکرین و معاندین با آن هدف بیزار باشد در حالی که در واقعیت در مسیر عکس آن هدف و همسو با همان منکرین قدم بر می دارد والبته هستند افرادی که ناخواسته میدان دار زمین دشمن شده اند و به واسطه ی غفلت و جهل ، نقش واسطه های میانی را در رابطه ی این شیاطین انسی و عوام بر دوش می کشند . افرادی که بعضا نقش پررنگی در تبلیغ دین دارند و در میان مردم به چهره هایی قابل اعتماد و شناخته شده شهرت دارند .

این چند سطر مقدمه ی مختصری ست بر آنچه که نوشتن درباره اش مدتی ست سخت ذهنم را مشغول کرده : نهم ربیع ، عیدالزهرا (س) و تمام اتفاقات ریز و درشت و زشت و ناپسندی که تحت این عنوان در گوشه و کنار شهر ما ـمشهدـ رخ می دهد . مجالسی که بعضی هایشان را حتی نمی توانی برای کسی توصیف کنی ! از رفع قلم ! تا بر تن کردن کردن لباس زنانه توسط مردان ! و دهها عمل خلاف شرع و اخلاق دیگر...

مطالعه مفصل در رابطه با ریشه ی پیدایش این به ظاهر عید و اعمال ناشایستش را به خوانندگان عزیز واگذار می کنم اما سهم کوچک من در این میان ، شاید معرفی کتابی باشد که در پاسخ دادن به بسیاری از مجهولات راهگشاست . کتابی از جناب آقای مهدی مسائلی با عنوان : نهم ربیع جهالت ها  خسارت ها . امید که تک تک گفتار و کردارمان لبخندی از رضایت را بر چهره ی پاک مولا وسرورمان حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف بنشاند

بخشی از این کتاب، برگرفته  از وبلاگ یادداشتهای من جناب آقای مسائلی ، نویسنده ی کتاب نهم ربیع ، جهالت ها  خسارت ها

این‌ که ما ظالمان به حق اهل‌بیت، علیهم‌السلام، را مستحق لعن می‌دانیم و در زیارت عاشورا به لعن آن‌ها می‌پردازیم، جای تردیدی در آن نیست، خود اهل سنت هم مایلند، ظالمان به اهل‌بیت، علیهم‌السلام، را لعنت کنند، اما این‌ که مراسمی خاص پیرامون این موضوع تشکیل شود و با تصریح به نام افرادی آن‌ها را مخاطب لعن خویش قرار دهیم، باز هم خودْفریبی است که ما را در دامان دشمنانِ اسلام می‌اندازد؛ چون بخش عمده ثمره برگزاری این مراسم اعلام عمومیِ آن، برای تبلیغات هدفمند است، به گونه‌ای که حتی اگر خود مراسم در خفا برگزار شود، خبر آن، اثر خود را خواهد گذاشت.  به هر حال در دنیای امروز که کار غیرشرعی هم در موبایل‌ها می‌چرخد، این کارها جای خود دارد، ده‌ها سایت وهابی در حال حاضر مشغول اشاعه این فیلم‌ها هستند، و برگزار کنندگان این مراسم در قبال تخریب وجهه آل بیت و رسالت رسول الله، صلی الله علیه و آ له، و جلوگیری از پیشرفت آن مسئولند. متأسفانه امروز این تصاویر و فیلم‌ها دست‌آویزهائی برای دور نگاه داشتن ملت‌های سنی از حقیقت رسالت رسول الله، صلی‌الله علیه و آ له، است؛ این تصاویر دست‌آویزهائی است برای قتل شیعیان عراق، پاکستان و...، یک استشهادی وهابی با این تصاویر روزانه ده‌ها شیعه می‌کشد،... بقیه در ادامه  مطلب 

ادامه نوشته