دوستان خوبی داشت. از این بابت مطمئن بود.

مدت ها بود که به سراغش نیامده بودند. آخرین نامه ای که ازشان رسیده بود متعلق به سالها پیش بود. مطمئن بود که هنوز هم دوستش دارند و اگر خبری ازشان نیست حتمآ به خاطر مشغله ی زیاد و دردسر هایی است که برای تمام پیرمردها و پیرزن ها وجود دارد! دلش برای همه شان تنگ شده بود و گه گاه با دیدن عکس های قدیمی اشک می ریخت. تنهایی از تمام روزنه های زندگی اش تراوش می کرد اما 

دوستان خوبی داشت. از این بابت مطمئن بود...